ارتیناارتینا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

نفس

بدنیا امدن دخترم

روزی که این وبلاگ را درست کردم دخترم 2 سال  هفت ماه سن دارد .برای همین تصمیم گرفتم از خاطراتی بدنیا امدنش شرو ع کنم تا حالا..... ارتینا در تاریخ 25 بهمن 88  در روز والینتاین در بیمارستان نفت بدنیا امد و خوشبختی من و باباش کاملتر کرد.
22 مهر 1391

خاطرات

یک روز در جمعه بازار شهر از میان کهنه ترین خاطره ها مرا می خری . وای چه غریبانه هوای دل من بارانی است . می خواهم در این هوای بارانی دلم برایت بنویسم نوشته هایم را مدتها پیش فراموش کرده بودم می خواهم برای تو موجود دوست داشتنی و پاکم بنویسم بنویسم که اسمت را چون نگاهت پاک انتخاب کردم   در این دنیا خداوند هدیه بزرگی برای تمام تنهایی ام داد و ان هدیه تو بودی دختر عزیزم ارتینا می خواهم قدر نعمتی را که خدا به من داد بدانم خداوندا شکرت که ارتینا را به من هدیه دادی خداوندا هیچوقت نگاهت را از او برنگردان خداوندا در تمام زندگیش او را تنها نگذار چه با من چه بی من   ...
16 مهر 1391

ارتینا هدیه خدا

این وبلگ را برای دخترم ارتینا درست کرده ام برای دختر کوچیکم که روزی بزرگ خواهد شد . برای روزهای که گذشت و برای روزهای که می آیند .
16 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس می باشد