عکس بدنیا امدن ارتینا گلی
بدنیا امدن دخترم
روزی که این وبلاگ را درست کردم دخترم 2 سال هفت ماه سن دارد .برای همین تصمیم گرفتم از خاطراتی بدنیا امدنش شرو ع کنم تا حالا..... ارتینا در تاریخ 25 بهمن 88 در روز والینتاین در بیمارستان نفت بدنیا امد و خوشبختی من و باباش کاملتر کرد.
نویسنده :
مامان ساناز
8:25
خاطرات
یک روز در جمعه بازار شهر از میان کهنه ترین خاطره ها مرا می خری . وای چه غریبانه هوای دل من بارانی است . می خواهم در این هوای بارانی دلم برایت بنویسم نوشته هایم را مدتها پیش فراموش کرده بودم می خواهم برای تو موجود دوست داشتنی و پاکم بنویسم بنویسم که اسمت را چون نگاهت پاک انتخاب کردم در این دنیا خداوند هدیه بزرگی برای تمام تنهایی ام داد و ان هدیه تو بودی دختر عزیزم ارتینا می خواهم قدر نعمتی را که خدا به من داد بدانم خداوندا شکرت که ارتینا را به من هدیه دادی خداوندا هیچوقت نگاهت را از او برنگردان خداوندا در تمام زندگیش او را تنها نگذار چه با من چه بی من ...
نویسنده :
مامان ساناز
14:12
ارتینا هدیه خدا
این وبلگ را برای دخترم ارتینا درست کرده ام برای دختر کوچیکم که روزی بزرگ خواهد شد . برای روزهای که گذشت و برای روزهای که می آیند .
نویسنده :
مامان ساناز
11:17