ارتیناارتینا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس

بدون عنوان

سلام دوستای گلم با یک دنیا ارزوی سلام و سلامتی برای همه ادم های خوب و بی شیله و پیله بالاخره بسم الله گفتم و تصمیم گرفتم حال و هوایی دلم عوض کنم و این شعر پسر خواهرم که نصفه نیمه یادم است زیر لب بخونم . ای دل من نمی زارم این دو روز دنیا را بهت غم بیاد از گلهای کاغذی گلاب می سازم برات می پاشم روی تنت روی چین دامنت   تازه ناراحتی هام ممکن روی دخترم تاثیر بزاره .خوب تصمیم گرفتم گلم ببرم پارک بقول خودش بریم برقی قطار واقعی منم بردمش یک جایی که دلش می خواست و با شادی اون دلم شاد کردم. ز                     ا...
2 دی 1391

عاشورا

((یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین ))  ای برطرف کننده غم و اندوه از روی حسین بحق برادرت حسین ، اندوه و مشکل من را برطرف کن .   دستهای کودکم را به هنگام دعا می برم بالا و اشک هایم را هدیه می دهم برای مظلومیتت در صحرای کربلا. برای مظلوم کشته شدن طفل تشنه ات که توان هیچگونه دفاعی را از خود نداشت. ببین چیست معجزه عاشورا که کودک سه ساله ام درد مظلوم کشته شدن علی اصغرت را احساس می کند  بی انکه برایش از تاریخ عاشورا و تاسوعا بگویم. با لحن کودکانه اش می گوید مامان شمع هایم را روشن می کنم برای امام حسین فدای مظلومییت یا حسین ...
28 آذر 1391

روزهای سخت

سلام دوستان عزیزم خوبید خوشید سلامتید ما که این روزها خیلی کم پیدا می شویم این روزها خیلی دلمان گرفته .ببین چقدر دلمان گرفته که ان را بر روی زبان می اوریم .خیلی دلم برای دختر کوچکم گرفته.خیلی دلم برایش می سوزد . برا ی معصومیت کوکانه اش . برای روزهایی که وقتی می ایم اداره و از او جدا می شوم و تنهایش می گذارم. برای وقتی که بیمار است و طاقت بیمار بودنش را ندارم . نمی دانم چرا انقدر حساس شدم . نسبت به کوچکترین بیماری که دخترم پیدا میکن حتی سرما خوردگی . همش فکرهای بد تو سرم می یاد نکنه تبش بالا بره . نکنه دکتر عفونت گوش و گلوش خوب تشخیص نده . از بسکه تشخیص بعضی دکتر ها الکی شده .  نمی دانم چرا بعضی دلشان برای این کوچلو ها نمی سوز...
25 آذر 1391

هوای بارانی

سلام دوستای گلم خوبید خوشید سلامتید ماهم در سلامتی کامل به سر می بریم بالاخره  بعد از یک مدت طولانی یک باران درست و حسابی بارید . هوا بارانی است امروز دلم دلتنگ باران است کجاست ان دختر نازم که اشکش چون نم باران به روی گونه اش جاری است  خدایا خواهشم این است که در دلتنگی و مهنت ببار بر گونه های او ترنم های پر مهرت ببوس ان چهره پاکش که دلتنگ باران است. خیلی دلم می خواست زیر باران می رفتم و انقدر می ایستادم تا خیس خیس می شدم . اما من یک مامانم که باید مواظب خودم باشم تا سرما نخورم تا اینکه مبادا از سرما خوردن من دخترم سرما بخوره . اخه ارتینا تازه از یک سرما خوردگی سخت  و تب بالا راحت ...
1 آذر 1391

نقاشی های دخملم

سلام دوستای گلم خوبید خوشید سلامتید چند ماه پیش که رفته بودم بازار کلی مداد رنگی و مداد شمعی و ماژیک برای ارتینا خریده بودم که باهاشون نقاشی بکشه و سرگرم بشه و بعضی وقتها براش شکل ادم و درخت و گربه را و ... می کشیدم که یاد بگیره . ابته ناگفته نمونه که باباش و مامش هم با هاش چشم چشم دو ابرو و دماغ دهن یک گردو را هم کار می کرند.چند تا نقاشی خوشگل دخمل گلم کشیده که عکسشون گرفتم . قربون خودت و نقاشی هات. عزیز دلم نفسم .   این به قول خودش گربه است   این هم عمو پورنگ با بچه اش این هم یک گربه دیگه ...
20 آبان 1391

تعطیلات

سلام این سه روز تعطیلات حسابی به ارتینا خوش گذشت . یک روز براش تولد گرفتم یک روز پارک بردمش یک روز هم براش یک DVD خریدم و یک سی دی عمو پورنگ که دخترم نگاش گنه . قربونش برم فداش شم از وقتی براش CD عمو پورنگ خریدم صداش در نمی یاد می شینه تو اتاق جلوی DVD  کارتون نگاه می کنه نقاشی می کشه .نقاشی عمو پورنگ با پسرش را. عمو پورنگ قسمتی از دنیای شیرین دخترم شده . حتی خوابشو هم می بینه .   ...
15 آبان 1391

مو های کوتاه دخترم

سلام دوستای گلم خوبید خوشید سلامتید ما هم خوبیم یک روز عصر ارتینا را بردیم خانه خاله و موهاش کوتاه کردیم . این دومین باری است که موهای ارتینا را کوتاه می کنم دوست نداشتم مو هاش کوتاه کنم اما برای سلامتش مجور شدم راضی بشم که موهاش کوتاه بشه .بعد هم چند تا اسباب بازی براش خریدم تا باهاشون بازی کنه چند تا جورچین و این هم یک بازی که می تونه باهاش رنگها و اعداد تمرین کنه برای دختر گلم . ...
15 آبان 1391

تولد 2 سالگی

سلام عکس های تولد 2 سالگی ارتینا گلی و این ماشینی که خاله هاش برای ارتینا خریدند.یک ماشین سبز با ارزوی شادی و سرسبزی در تمام مراحل زندگی دخترم ارتینا. ...
7 آبان 1391

بدون عنوان

سلام دخملی دارم خوشگله            فرار کرده ز دستم دوریش برایم مشکله              کاشکی اون می دیدم ای خدا چکار کنم        های چکنم  چکار کنم     دخترم نگاه کنم    ...
2 آبان 1391

گربه دخملم

سلام یک روز جمعه عصر  ارتینا را بردیم تو با غ خانه خاله اش که بازی کنه . ارتینا عاشق بازی کردن در فضای سبز و دنبال گربه ها دویدن . از هر چی گربه هست خوشش می یاد  بیشتر از همه خوشش می یاد به گربه ها غذا بده . هر وقت می ره خانه خاله  چون یک باغ بزرگ دارند می خواهد بره با گربه بازی کنه و بهشون غذا بده . گربه ها  هم ارتینا می شناسند .یک گربه خیلی لوس دارند. که همش در خانه شون ایستاده .یک روز که ارتینا تو بغلم خوابش برده بود وقتی امدیم از کنار باغ رد شدیم و رفتیم داخل خانه سریع امد سمت من و میو میو می کرد . فکر کنم می گفت دخترتو بیدار کن می خوام باهاش باری کنم .اصلا از گربه خوشم نمی یاد بیشتر بخاطر ا...
2 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس می باشد