ارتیناارتینا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

نفس

روزهای سخت

1391/9/25 11:05
نویسنده : مامان ساناز
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیزم

خوبید خوشید سلامتید از خود راضی

ما که این روزها خیلی کم پیدا می شویم این روزها خیلی دلمان گرفته .ببین چقدر دلمان گرفته که ان را بر روی زبان می اوریم .خیلی دلم برای دختر کوچکم گرفته.خیلی دلم برایش می سوزد . برا ی معصومیت کوکانه اش . برای روزهایی که وقتی می ایم اداره و از او جدا می شوم و تنهایش می گذارم. برای وقتی که بیمار است و طاقت بیمار بودنش را ندارم . نمی دانم چرا انقدر حساس شدم . نسبت به کوچکترین بیماری که دخترم پیدا میکن حتی سرما خوردگی . همش فکرهای بد تو سرم می یاد نکنه تبش بالا بره . نکنه دکتر عفونت گوش و گلوش خوب تشخیص نده . از بسکه تشخیص بعضی دکتر ها الکی شده .  نمی دانم چرا بعضی دلشان برای این کوچلو ها نمی سوزه . تازه مشکل دیگه ای هم دارم .مشکل نگه داشتن ارتینا. وقتی سرکار می رفتم ارتینا پیش مامان بزرگش می موند. اما حالا مامانم پوی استخوان شدید گرفته و دستش شکسته .و خیلی براش سخته دخترم بگیره .خواستم ارتینا را مهد بنویسم ام دلم نمی یاد 8 ساعت تمام مهد بمونه . 8ساعت برای یک بچه 3 ساله وقت زیادی اذیت می شه . اون هم داخل مهد کودک هایی که مثل لانه مرغ می مونند. به نظر من امکانات بهترینشون هم همینه. و4 ساعت فقط زمان خوبی برای مهدکودک در این سن است. برای اینکه هم بچه هاخسته نمی شه هم اموزش می بینند هم زده نمی شه. 

خدایا . خدایای عزیزم فقط امیدم به توست .

 امیدم به تو که هیچ وقت تنهایم نگذاشتی .  

کودکم را هیچوقت تنها مگذار.

و ما را از دست ادم های بد زیر سایه خودت در امان و دور از پلیدیها نگه دار.

خودت کمکم کن که بتوانم همه مشکلاتم را حل کنم .

خودت ارامم کن و ارامش را به من برگردان .

الهی امین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس می باشد