بدون عنوان
سلام دوستای گلم خوبید خوشید ما هم خوبیم من و د خمل و بابای یک سه روزی رفته بودیم تهران یک سری کارها داشتیم که باید انجام می دادیم. وقت نشد زیاد جایی بریم و به اقوام سر بزنیم و فقط یک روز رفتیم خانه خواهرم وبعد از اتمام کارهامون روز اخری رفتیم پارک لاله تا ارتینا یکم بازی کنه 4 ساعت مانده به پروازمون . وای هوا خیلی خوب بود سرد سرد بود . خیلی وقت بود که چنین سرمایی را احساس نکرده بودم سرمایی که صورتت را می سوزاند. خیلی خوشم می امد . ارتینا هم همینطور سرما را دوست داشت . انگار سوز سرما هم به من و هم باباو خودش شادابی می داد . یک دو ساعتی پارک لاله بودیم . خیلی خیلی روز خوبی بود . یک روز سردی که سوزش سرماش تمام سختی و ناراح...
نویسنده :
مامان ساناز
9:51